این روزها اگر بخواهم کل کلمات خود ساخته دیانا را که فی البداهه بر زبان شیرینش جاری می شود، بنویسم باور کنید از مرز صدها کلمه می گذرد. بیشترشان را نمی فهمم حتی گاهی نمی توانم تکرار کنم و باز بیشترشان را خودش هم زود فراموش می کند و اما بعضی از آنها در ذهن من مادر حک می شود از بس که جالب و شیرین است و البته باز هم از دید مامان زینب!!!!!!!! دیانا سخت مشغول بستن بند لباس مامان به دور کمرش است. چندین گره داده و پیچ در پیچش کرده ...می گوید: " چه پیچ مال شد"!!!!!!!!!!!! بعضی شبها حافظی، خیامی، بوستان و گلستانی و یا اشعار فروغ را با صدای بلند در خانه می خوانم و دیانا مشتاقانه به کنارم می نشیند و البته قبل از نشستن به سراغ کتابخانه کوچکمان می...